اون اوایل که با سید آشنا شده بودیم و چشم دو سه تا از بچه ها باز شده بود، گاهی اوقات بچه ها با هم که میرسیدن از دنیای ماوراء با هم صحبت میکردن این میگفت دیشب فلان چیز رو دیده، اون میگفت فلان چیز رو دیده و صد البته تفصیر واقعی چیزهایی که دیده بودن رو که نمیدونستن، همینجوری چیزهایی که براشون عجیب بود رو یه جوری تفصیر میکردن که به نفع خودشون تموم شه. (خود من که چیز زیادی ندیدم، ولی ظاهراً درک مسائل اون عالم یک مقدار سخته. این رو از چیزهایی که از بچه ها شنیدم میگم) خلاصه تو لابلای حرف های این ها، گاهی اوقات چیزهایی میشنیدم که مشکوک میشدم به صحت دیده های اینها. مثلا یکدوم میگفت که دیشب ملائک بردنش پیش خانه خدا، توی کعبه عکس تمام پیامبر ها روی دیوار بوده و حضرت محمد از همه مقامش بالا تر بوده ولی همشون در مقابل مقام و عظمت کعبه خیلی پائین بودن (نمونه ای از بت پرستی) ، میگفت بعد از ملائک خواستم خدا رو ببینم (معاذ الله) بعد از آسمون یک نور عظیمی (یک چیزی شبیه به استوانه نور مثلاً) ظاهر شد و گفتن این خداست (چیزی شبیه به تجربه احسان، با رنگ و طرح دیگه) یا مثلاً اون داستان احسان که جن ها صحنه سازی کرده بودن و مثلا برده بودنش پیش خدا(معاذ الله) -همون پیرمردی که قبلاً داستانش رو گفتم . یا مثلاً میدیدم گاهی اوقات خود سید نَئشه کرده (استفاده از تریاک) و نشسته پای ماهواره، در حالی که مشغول خوردن چایی نباتشه داره فیلم هایی که خیلی صحنه های مستهجن داره میبینه. خوب من به اینها شک میکردم، به صحت چیزهایی که میبینن (نه اینکه شک کنم میبینن یا نه، شک میکردم چیزی که میبینن الزاماً صحیح نیست) و شک میکردم به سید، نه اینکه کارا و قدرت هاش دروغ باشه، بلکه اولاً همشون راست نبود، گاهی توی کارهاش دروغ هم بود بعد هم اینکه با این اوضاع باید به این نتیجه میرسیدم که هرکسی که چنین قدرت هایی داره الزاماً مورد تائید خدا نیست و بالطبع قابل پیروی نیست (چون ابتدا فکر میکردم خداوند برامون پیغمبر خصوصی فرسستاده (پناه بر خدا))
خلاصه سرتون رو درد نیارم، سید بعضی از مسائل شرعی رو خلاف چیزی که ما میدونیم میگفت، من شک میکردم که کدوم درسته ؟! بچه ها که دربست پیرو او شده بودن و چشم بسته از اون پیروی میکردن ولی خدا رو شکر من شک میکردم ! خلاصه اینکه در نهایت فهمیدم (بهم الهام شد) که آقا جان، خدا کلی منت رو سرتون گذاشته و راه راست رو به بهترین مخلوقش یعنی حضرت محمد صل الله علیه و آله وحی کرده، حالا سید شما از پیغمبر بالاتره که خدا بیاد بالاتر و جدید تر از پیغمبرش بهش وحی کنه ؟!! نه عزیزم این خبرها نیست، امام های بعد از پیغمبر هم دقیقا مطابق با راه پیغمبر رفتن جلو، حالا سید از کی بالاتره که خدا بهش راه و دین جدید داده باشه ؟ خلاصه، همون موقع ها بود که فهمیدم راه خدا یکجورائی از مسائل هندسی پیروی میکنه. شما تو هندسه در نزدیک ترین محل به دو خط که تشکیل زاویه دادن اگر فاصله دو خط رو اندازه بگییری، فاصله خیلی کم و ناچیزه، اما همین دو خط اگر چند صد کیلومتر برن جلو، فاصلشون اونقدر زیاد میشه که دیگه هیچ نسبتی با هم ندارن. تو زاویه های کم، در ابتدای راه این اختلاف مسیر شاید به چشم نیاد، ولی آخر مسیره که میبینی دو خط چقدر با هم فاصله دارن ! اونهایی هم که زاویه حرکتشون با راه راست زیاده، مثلا 100 تا 180 درجه، معمولاً راه راست رو نمیتونن ببینن چون اصلاً تو دیدشون نیست، مگر انحنایی شکستی چیزی پیش بیاد. خلاصه اینکه باز برای من این سوال پیش آمد که با گذشت زمان ممکنه بعضی چیزها عوض شده باشن و سید چون با ملائک رابطه داره میتونه درست اونها رو بفهمه. جواب گرفتم که : نفهم جان، سید شما حتی نماز نمیخونه و میگه تو اون عالم نمازش رو میخونه، کی میخوای بفهمی ؟! اگر دسترسی به عالم غیب ملاک باشه که باز پیغمبر در اولویته تا سید، پس چرا اون تا آخر عمر نمازش رو در دنیا و جلوی چشم دیگران با تمامی شرایطش خوند ؟! ومن دیدم ای بابا، کجا داشتیم میرفتیم... و خدا رو شکر نرفتم ! اصل، نفس اطاعت از خداست نه نماز و روزه و اینها. حالا شما مسلمانی، شیعه ای، مراجع تقلید هم میگن طبق این آیات و روایات حکم فلان مساله اینه، اگر اهل تسلیم هستی بسم الله ! البته صد البته در این راه از عقللت هم استفاده کن، چرا که اون بی شرفی که چند هفته پیش به خودش بمب بست و صد و خورده ای ایرانی در عراق رو کشت هم طبق فتوای یک آدم پلید رفت و اینکار رو کرد. خلاصه اینجوری دیگه، من هم اون اوایل خیلی دوست داشتم چشمم باز بشه ... ولی بعد ها با خود خدا که آشنا شدم، دیدم ایینجوری پسندیده، دیگه فکر چشم سوم رو از سرم بیرون کرردم و با چیزی که او میخواد خوشحالم نه چیزی که خودم میخوام. البته این هم گاهی اوقات میشه شعار ولی سعی میکنم به یاری خودش همیشه عملی بشه ! انشاالله. این متن هم ادامه متن "ثقلین بود" البته باید خلاصه تر میشد. ثقلین : قرآن، نه قشنگ خوندن قرآن، بلکه قشنگ فهمیدن و قشنگ پیروی کردن ائمه ع : قشنگ فهمیدن حرف و راه و روش و قشنگ پیروی کردن، نه چسبیدن به جسد مطهر امام و اختراع خرافات جدید و صفات خدایی دادن به اون عزیزان. والسلام.
پ-ن : الهام ها به زبان خودی نوشته شده ببخشید اگر متن بی نظمه
کلمات کلیدی :
نوشته شده در پنج شنبه 88/2/17ساعت 6:48 عصر  توسط رضا
نظرات دیگران()